آن روز
آن روز هـوا هـواي بـي صـبـري شد
خورشيد، اسير ظلمتي جبري شد
روزي كه دلم هواي باريدن داشت
تا آه كشيدم آسمان ابري شد
((ايرج زبردست))
باور كن
دل، عشق پر از رنگ و ريا دوست نداشت
يك لحظه تو را ز من جدا دوست نداشت
اي آيـيـنـه دار خـلـوتـم بـاور كـن
اندازه من كسي تو را دوست نداشت
((ايرج زبردست))
مشكل
بي روي تو، روي ماه ديدن مشكل
بي نام تو هرچه را شنيدن، مشكل
از عشق تو، هم دادن جانها آسان
از كـنـج لـبـت انـار چـيدن مشكل
((حسين عوض زاده))
كوچ
تو رفتي و بهار از كوچه كوچيد
شكوه و اقتدار از كوچه كوچيد
همه دلواپس اند و بي قرارند
ببين صبر و قرار از كوچه كوچيد
((غلامرضا پيراني))
طوفاني
چندي است هوا گرفته و طوفاني است
چشمان هميشه خسته ام باراني است
دنـيـا دنـيـا حـرف بـرايـت دارم
دلتنگي من حكايتش طولاني است
((مريم زارع))
اشتباه
لطفي كن و اشتباه ما را نفرست
از چاله به سوي چاه ما را نفرست
من با تو صميمي ام پس از اين ديگر
دنبال نخود سياه ما را نفرست
((قاسم پهلوان))
بال كبوتر
تو را هر جان خسته مي شناسد
دل در خون نشسته مي شناسد
تـو را اي جـاري بـال كـبـوتـر
پر و بال شكسته مي شناسد
((اسماعيل چكاني))
لطفا از اين وبلاگ نيز بازديد نماييد :
www.varaghe-zendegi.blogfa.com

يك فنجان با من باش
نظرات شما عزیزان:
|