دل من
بيا كه از تب عشق تو آب شد دل من
دچار درد و غمي بيحساب شد دل من
براي شعله شدن آفريده شد چشمت
براي ذوب شدن انتخاب شد دل من
چقدر عشق تو سازنده است و ويرانگر!
سر توباد سلامت خراب شد دل من
صداي مخملي و نازك تو را كه شنيد
براي ناز كشيدن مجاب شد دل من
هميشه لال ترين بود و بي ترانه ترين
به يك اشاره تو شعر ناب شد دل من
افق! چه خال قشنگي است روي گونه ي تو
به محض ديدن تو نكته ياب شد دل من
(يوسف شيردژم، فسا)
نظرات شما عزیزان:
|